منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
وصیت شهدا
وصیت شهدا
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
نویسندگان
لوگوی دوستان
امکانات دیگر



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 62
بازدید کل : 13923
تعداد مطالب : 161
تعداد نظرات : 84
تعداد آنلاین : 1

Alternative content




داستان روزانه

فال انبیاء




ابر برچسب ها
طنز (13) ,  جالب (5) ,  داستان (5) ,  پسر (4) ,  اشتغال (3) ,  احمدی (3) ,  وزیر (3) ,  جلیلی (3) ,  رضایی (3) ,  احمدی مشایی (3) ,  عارف و (3) ,  شعر (3) ,  رزمنده (3) ,  قلب (3) ,  اسلام (2) , 

زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتوموبیل جدیدش بود کودک 4 ساله اش تکه سنگی را بداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت.

 

مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بدون انکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده

 

در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انشگت دست پسر قطع شد.وقتی که پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید "پدر کی انگشتهای من در خواهند آمد" !

 

آن مرد آنقدر مغموم بود که هچی نتوانست بگوید به سمت اتومبیل برگشت. وچندین باربا لگدبه آن زد .

 

حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگاه می کرد . او نوشته بود " دوستت دارم پدر" روز بعد آن مرد خودکشی کرد.

 

خشم و عشق حد و مرزی ندارند.دومی ( عشق) را انتخاب کنید تا زندگی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشیدکه : اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند .

 

در حالی که امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند.

 

همواره در ذهن داشته باشید که:

 

اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند .

 

مراقب افکارتان باشید که تبدیل به گفتارتان میشوند .

 

مراقب رفتار تان باشیدکه تبدیل به عادت می شود .

 

مراقب عادات خود باشید که شخصیت شما می شود.

 

مراقب شخصیت خود باشیدکه سرنوشت شما می شود.

 

خوشحالم که دوستی این پیام را برای یاد آوری به من فرستاد.

 

امیدوارم که روز خوبی داشته و هر مشکلی که با آن روبرو هستید . آخرین روز آن باشد و تمام شود.

 





برچسب ها : دوست, پولیش,
توسط : mostafa hosseinpour |  

یکی از پادشاهان عمرش به سر آمد و دار فانی را بدرود گفت و به سوی عالم باقی شتافت چون وارث و جانشینی نداشت وصیت کرد.بامداد نخستین روز پس از مرگش اولین کسی که از دروازه ی شهر در آید تاج شاهی را بر سر وی نهند و کلیه ی اختیارات مملکت را به او واگذار کنند.

 

اتفاقا فردای آن روز؛اولین فردی که وارد شهر شد گدائی بود که در همه ی عمر مقداری پول اندوخته و لباسی کهنه و پاره که وصله بر وصله بود به تن داشت.

 

ارکان دولت و بزرگان وصیت شاه را به جای آوردند و کلیه خزائن و گنجینه ها به او تقدیم داشتند و او را ار خاک مذلت بر داشتند و به تخت عزت قدرت نشاندند.پس از مدتی که درویش به مملکتداری مشغول بود.به تدریج بعضی از امرای دولت سر از اطاعت و فرمانبرداری وی پیچیدند و پادشاهان ممالک همسایه نیز از هر طرف به کشور او تاختند.درویش به مقاومت برخاست و چون دشمنان تعدادشان زیادتر و قوی تر بود به ناچار شکست خورد و بعضی از نواحی و برخی از شهرها از دست وی بدر رفت.درویش از این جهت خسته خاطر و آرزده دل گشت.

 

در این هنگام یکی از دوستان سابقش که در حال درویشی رفیق سیر و سفر او بود به آن شهر وارد شد و یار جانی و برادر ایمانی خود را در چنان مقام و مرتبه دید به نزدش شتافت و پس از ادای احترام و تبریک و درود و سلام گفت ای رفیق شفیق شکر خدای را که گلت از خار برآمد و خار از پایت بدر آمد.بخت بلندت یاوری کرد و اقبال و سعادت رهبری؛تا بدین پایه رسیدی!

 

درویش پادشاه شده گفت:ای یار عزیز در عوض تبریک؛تسلیت گوی آن دم که تو دیدی غم نانی داشتم و امروز تشویش جهانی!

 

رنج خاطر و غم و غصه ام امروز در این مقام و مرتبه صدها برابر آن زمان و دورانی است که به اتفاق به گدائی مشغول بودیم و روزگار می گذراندیم!

 





برچسب ها : درویش, سلطان, و, , , ,
توسط : mostafa hosseinpour |  

 سعی نکن متفاوت باشی!

فقط "خوب باش"

خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...

 





برچسب ها : متفاوت, خوب و, , , ,
توسط : mostafa hosseinpour |  

می گوید: کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند ...

این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !

و گونه کسی را سرخ نمیکند !





برچسب ها : دوستت دارم, می گوید, سرخ,
توسط : mostafa hosseinpour |  

زمانی فرا می رسد که مجبور می شوید بگذارید کسی برود

و دیگر با او ارتباطی نداشته باشید.

اگر کسی شما را در زندگیش بخواهد راهی پیدا میکند تا شما را در آن

بگنجاند.

باید فراموشش کنید و این حقیقت را بپذیرید که آنگونه که شما دوستش

 داشتید،

او نداشت و بگذارید به آرامی از زندگیتان برود.

گاهی اوقات رفتن آسان تر از ماندن است.

ما تا قبل از اینکه کسی را فراموش کنیم تصور میکنیم که کار سختی است.

اما وقتی فراموش میکنیم به خود می گوییم که چرا زودتر ترکش نکردیم!

 





برچسب ها : زمانی, حقیقت, آسان,
توسط : mostafa hosseinpour |  

يادت هست وقتي خدا داشت بدرقه ات ميكرد بهت چي گفت؟

"جايي كه ميري مردمي داره كه مي شكننت,نكنه غصه بخوري!

من همه جا باهاتم,تو تنها نيستي.تو كوله بارت عشق ميذارم كه

بگذري,قلب ميذارم كه جا بدي,اشك ميدم كه همراهيت كنه و

مرگ كه بدوني بر مي گردي پيشم."





برچسب ها : قلب, یادت, اشک, مرگ, غصه, ,
توسط : mostafa hosseinpour |  

پسر جوانی ،با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسی ،خود فروشی می کردند. او روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست . در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد.

لطفا برید ادامه مطلب...



ادامه مطلب

برچسب ها : پسر, وسوسه, زن روسی, شهوت,
توسط : mostafa hosseinpour |  

اگر چیزی در بشقاب شامتان وجود دارد که آن را دوست ندارید، شکایت نکنید .

افرادی وجود دارند که هیچ چیز در بشقاب هایشان ندارند .

اگر در ترافیک گیر کرده اید ، ناامید نشوید .

 

 کسانی در این دنیا وجود دارند رانندگی برای آنها یک آرزوی محال است .

آیا تاکنون از ارتباطی که پایان بدی داشته باشد ناامید شده اید ،

 

به شخصی فکر کنید که هرگز نمی دانسته است که چگونه دوست داشته باشد و در مقابل دوست داشته شود .

به زنی در گرفتاری های وخیم فکر کنید که هفت روز هفته را روزی 12 ساعت کار می کند تا شکم بچه هایش را سیر کند .

 

 به شخصی فکر کنید که از دو پا فلج است و عاشق چنین فرصتی است که پیاده روی کند .

اگر ماشینتان وسط راه خراب شده و شما را مایل ها دور از کمک باقی گذاشت

اگر به خاطر از دست دادن تعطیلات آخر هفته تاسف خورده اید

 

 

 

 

 

.

 



توسط : mostafa hosseinpour |  

❤رز های قرمز محبوب او و نامش نیز رز بود . شوهرش هر سال آن ها را با پاپیون های زیبا بهم می بست و برایش می فرستاد . سالی هم که او مرد ، رز ها به در خانه اش تحویل داده شدند ، روی کارت نوشته شده بود :

لطفا به ادامه مطلب بروید...

 



ادامه مطلب
توسط : mostafa hosseinpour |  

"در تفحص شهدا،دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود.

 

گناهان یک روز او عبارت بود از:

 

1.سجده نماز ظهر طولانی نبود.

 

2.زیاد خندیدم.

 

3.هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.

 





برچسب ها : بسیج, گناه, رزمنده,
توسط : mostafa hosseinpour |  

روزی قهرمانِ بوکس به کافی شاپ میره و یه قهوه از نوعِ مرغوب ( گرون قیمت ) سفارش می ده ؛ زمانی که گارسون سفارش رو میاره سرِ میز ، قهرمان یادش میافته که دستهاشو نشسته و باید بره و دستشویی ! ولی از ترسِ اینکه کسی قهوه اش رو نخوره نمیتونست میزش رو رها کنه !! :|
تصمیم میگیره که این یادداشت رو کناره قهوه اش بذاره : ( این قهوه مالِ منه امضا : قهرمانِ بوکسِ جهان ! )

------------------------------------------------

وقتی که برمیگرده میبینه که قهوه اش رو خوردن و کنارش این نوشته رو گذاشتن : ( قهوه ات رو خوردم امضا : قهرمانِ دوویِ جهان ) :D





برچسب ها : قهرمان, بوکس, دونده, قهوه,
توسط : mostafa hosseinpour |  
  
   

 

   

یادداشتی از طرف خدا

   

 

   

 

  به: شما

 

تاريخ : امروز

 

 از: خالق

 

موضوع : خودت

 

من خدا هستم. امروز من همه مشكلاتت را اداره ميكنم .

 

لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نياز ندارم. اگر در زندگي وضعيتي برايت پيش آيد كه قادر به اداره كردن آن نيستي، براي رفع كردن آن تلاش نكن .

   

آنرا در صندوق( براي خدا تا انجام دهد) بگذار . همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو !

 

 وقتي كه مطلبي را در صندوق من گذاشتي ، همواره با اضطراب دنبال(پيگيري) نكن .

 

در عوض روي تمام چيزهاي عالي و شگفت انگيزي كه الان در زندگي ات وجود دارد تمركز کن .

 

نااميد نشو ، توي دنيا مردمي هستند كه رانندگي براي آنها يك امتياز بزرگ است.

 

شايد يك روز بد در محل كارت داشته باشي : به مردي فكر كن كه سالهاست بیکار است و شغلی ندارد.

 

 ممكنه غصه زودگذر بودن تعطيلات آخر هفته را بخوري: به زني فكر كن كه با تنگدستي وحشتناكي روزي دوازده ساعت ، هفت روز هفته را كار ميكند تا فقط شكم فرزندانش را سير كند..

 

وقتي كه روابط تو رو به تيرگي و بدي ميگذارد و دچار ياس ميشوي : به انساني فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشيده.

 

 وقتي ماشينت خراب ميشود و تو مجبوري براي يافتن كمك مايلها پياده بروي : به معلولي فكر كن كه دوست دارد يكبار فرصت راه رفتن داشته باشد.

 

 ممكنه احساس بيهودگي كني و فكر كني كه اصلا براي چي زندگي ميكني و بپرسي هدف من چيه ؟

 

 شكر گزار باش .

 

در اينجا كساني هستند كه عمرشان آنقدر كوتاه بوده كه فرصت كافي براي زندگي كردن نداشتند.

 

 وقتي متوجه موهات كه تازه خاكستري شده در آينه ميشي :

 

به بيمار سرطاني فكر كن كه آرزو دارد كاش مويي داشت تا به آن رسيدگي كند.


   ممكنه تصميم بگيري اين مطلب رو براي يك دوست بفرستي : متشكرم از شما ، ممكنه در مسير زندگي آنها تاثيري بگذاري كه خودت هرگز نميدانستي!





برچسب ها : خدا, مشکلات, نامه,
توسط : mostafa hosseinpour |  

  پسری با پدرش در رختخواب

    درد ودل می کرد با چشمی پر آب

    گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست

    زندگی از بهر من مطلوب نیست

     گو چه خاکی را بریزم توی سر

    روی دستت باد کردم ای پدر

     سن من از 26 افزون شده

    دل میان سینه غرق خون شده

    هیچکس لیلای این مجنون نشد

    همسری از بهر من مفتون نشد

    غم میان سینه شد انباشته

    بوی ترشی خانه را برداشته

    پدرش چون حرف هایش را شنفت

    خنده بر لب آمدش آهسته گفت

    پسرم بخت تو هم وا می شود

    غنچه ی عشقت شکوفا می شود

    غصه ها را از وجودت دور کن

    این همه دختر یکی را تور کن

    گفت آن دم :پدر محبوب من

    ای رفیق مهربان و خوب من

    گفته ام با دوستانم بارها

    من بدم می آید از این کارها

    در خیابان یا میان کوچه ها

    سر به زیر و چشم پاکم هر کجا

    کی نگاهی می کنم بر دختران

    مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟

    غیر از آن روزی که گشتم همسفر

    با شهین و مهرخ و ایضاً سحر

    با سه تا شان رفته بودیم سینما

    بگذریم از ما بقیه ماجرا

    یک سری ، بر گل پری عاشق شدم

    او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم

    یک دو ماهی یار من بود و پرید

    قلب من از عشق او خیری ندید

    آزیتای حاج قلی اصغر شله

    یک زمانی عاشقش گشتم بله

    بعد اوهم یار من آن یاس بود

    دختری زیبا و پر احساس بود

    بعد از این احساسی پر ادعا

    شد رفیق من کمی هم المیرا

    بعد او هم عاشق مینا شدم

    بعد مینا عاشق تینا شدم

    بعد تینا عاشق سارا شدم

    بعد سارا عاشق لعیا شدم

    پدرش آمد میان حرف او

    گفت ساکت شو دیگر فتنه جو

    گرچه من هم در زمان بی زنی

    روز و شب بودم به فکر یک زنی

    لیک جز آنکه بداری مادری

    دل نمی دادم به هر جور دختری

    خاک عالم بر سرت، خیلی بدی

    واقعا ً که پوز بابا را زدی

 



توسط : mostafa hosseinpour |  

ساده لباس بپوش، ساده راه برو

اما در برخورد با دیگران ساده نباش

زیرا سادگی ات رانشانه میگیرند

برای درهم شکستن غرورت . . .





برچسب ها : ساده, لباس, برخورد,
توسط : mostafa hosseinpour |  

یادتون هست مرحوم حسین پناهی می گفت: خدایا دست بشکنه , پا بشکنه , سر بشکنه اما دل نشکـــ ❤ ــــنه ………. الهی دل هیچکس توی این دنیای خاکستری این روزها نشکـــــ ❤ ـــنه....





برچسب ها : حسین, پناهی, یادتونه,
توسط : mostafa hosseinpour |  

روزی روزگاری، در حدود 4 میلیارد سال پیش، مریخ نیز درست مانند زمین سیاره ای گرم و بارانی بود. آب مایع در رودخانه های طویلی که در سطح مریخ جریان داشتند و به دریاهای کم عمق ختم می شدند جاری بود. لایه ذخیمی از اتمسفر (جو) سیاره را پوشانده و آنرا گرم نگه می داشت.

علاوه بر این، بر طبق باور برخی دانشمندان و نیز نتایج بدست آمده از تحقیقات آنها تا به امروز، برخی از گونه های حیات میکروبی و باکتری ها و حتی بالاتر از آن در مریخ وجود داشته واین در حالی بود که این گونه های حیات در حال رشد و تکامل بودند. مریخ در راهی قدم گذاشته بود که به سیاره  دومی برای زندگی و حیات درست مانند همسایه اش زمین تبدیل می شد... اما این اتفاق به شکل دیگری جلو رفت و مریخ هرگز موفق نشد. و این سوال همچنان پابرجاست که چرا مریخ اینگونه خشک شد؟ در این مقاله به برسی عوامل دخیل در وضعیت کنونی سیاره مریخ خواهیم پرداخت.

 

 

مریخ امروز به شدت سرد و خشک است. رودخانه ها و دریاهای سطح آن سالهاست که خشکیده و از بین رفته اند. اتمسفر سیاره نازک و ناچیز است و اگر میکروب های مریخی هنوز وجود داشته باشند، احتمالاً  در لایه های زیرین و درونی مریخ گرد آمده اند.

دانشمندانی که به شکل تخصصی بر روی سیارات به مطالعه می پردازند معتقدند که احتمالاٌ وجود آبشارها در گذشته های دور، باعث شکل گیری نواحی صخره ای و سراشیبی هایی اینچنینی در ناحیه Echus Chasma  مریخ شده اند.(تصویر روبرو) مریخ دارای تعداد بسیاری از اینگونه چشم اندازها و مناظر خشک شده می باشد که تصور می شود به علت عبور جریانات شدید و فوران آب در گذشته های بسیار دور به وجود آمده اند.

 

اما چه اتفاقی افتاد؟ چرا مریخ  اینگونه خشک شد و سرمای شدید و یخبندان آنرا فرا گرفت؟ این سوالات که پیوسته تکرار می شوند برای دانشمندان مانند پازلی است که سالهاست به دنبال حل آن بوده و آنها را به خود مشغول ساخته است. شاید بالاخره در چند سال آینده پرده از این راز برداشته شود و به کمک مدارگرد جدید ناسا که MAVEN  نام دارد و به زودی به این سیاره فرستاده خواهد شد به این موضوع پی ببریم.

 

به گفته بروس جاکوسکی ، مدیر ارشد پروژه  MAVEN از دانشگاه کلورادو :  " هدف MAVEN از این ماموریت این است تا برسی نموده  که چه فرآیندهایی مسئول و عامل بوجود آمدن این تغییرات در وضعیت آب و هوایی مریخ می باشند" .

چیزی که امروزه دانشمندان بر آن معتقدند این است که بوجود آمدن این تغییرات در وضعیت آب و هوایی مریخ بخاطر از بین رفتن با ارزشترین سرمایه آن ، یعنی اتمسفر زخیم دی اکسید کربن این سیاره بوده است. دی اکسید کربن در اتمسفر مریخ یک گاز گلخانه ای بوده درست به همان شکل که در اتمسفر زمین موجود است. لایه زخیمی از دی اکسید کربن و سایر گازهای گلخانه ای شرایطی با درجه حرارت و فشار جوی بالاتر ایجاد می نمایند که برای جلوگیری از تبدیل آب مایع به شکل یخ جامد و یا تبخیر آن ضروریست.

 

 

 

یکی از آنالیزهای کامپیوتری بدست آمده از سیاره مریخ در گذشته های دور توسط Northern Illinois University

 

در طی 4 میلیارد سال گذشته ، مریخ بیشتر این پوشش و لایه محافظ خود را از دست داده است. بر این اساس دانشمندان نظریات گوناگونی را مبنی بر چگونگی بروز این پیشامد ارائه داده اند.

شاید برخورد یک سیارک در رویدادی فاجعه بار باعث انفجار و ازبین رفتن قسمت عمده اتمسفر به داخل فضا شده باشد. و یا سایش ناشی از بادهای خورشیدی به آهستگی باعث تهی شدن و ازبین رفتن جو مریخ شده باشد. همچنین این احتمال نیز داده شده که  سطح سیاره ، دی اکسید کربن اتمسفر را جذب نموده و آنرا در مواد معدنی از قبیل کربنات محبوس نموده باشد.

در پایان، هنوز هیچ کس از این موضوع که همه آن دی اکسید کربن گمشده به کجا رفته است مطمئن نیست.

 

MAVEN  , اولین ماموریت فضایی خواهد بود که به طور ویژه برای کمک به دانشمندان در درک علل فرار دی اکسید کربن و سایر گازهای مریخ به درون فضا طراحی شده است. کاوشگر حداقل به مدت یکسال به دور مریخ خواهد چرخید و در مداری بیضی شکل با فاصله ای در حدود 125 کیلومتر (در نزدیکترین نقطه) و 6000 کیلومتر (در دورترین نقطه) بالاتر از سطح سیاره قرار خواهد گرفت. این محدوده وسیع ارتفاعی مدارگرد را قادر خواهد ساخت تا به طور بسیار موثرتری نسبت به تحقیقات گذشته به نمونه برداری از اتمسفر بپردازد. این فضاپیما در 18 نوامبر 2013 به سوی مریخ پرتاب خواهد شد.

 

در حالی که فضاپیما در مدار خود درحال گردش است، تجهیزات آن به برسی و ردیابی یون ها و مولکولها در این مقطع عرضی وسیع از جو مریخ خواهند پرداخت، و به طور کامل به ثبت جریانات دی اکسید کربن و سایر مولکول ها به درون فضا برای اولین بار می پردازند.

زمانی که جاکوسکی و همکارانش به این موضوع پی ببرند که در حال حاضر چطور مریخ با این سرعت دی اکسید خود را از دست می دهد، پس از آن قادر خواهند بود تا با استقراء به بازگشت زمان به 4 میلیارد سال قبل ، حجم و میزان دی اکسید کربن در فضای آن زمان را تخمین بزنند. MAVEN تعیین خواهد نمود که چه عاملی (اگر این نظریه درست باشد) باعث بروز این اتفاق شده است.

 

این ماموریت قدم بزرگی در درک گذشته و اتفاقاتی که برای مریخ افتاده است می باشد و به زودی به ما خواهد گفت که چگونه سیاره ای آنچنان گرم و غنی از آب، امروز به محیطی سرد و اینچنین خشک مبدل گشته است.

 

 

منبع : سایت نجوم ایران

ترجمه شده از مقالات مرکز تحقیقاتی دانشگاه فلوریدا





برچسب ها : مریخ, زمینو,
توسط : mostafa hosseinpour |  



توسط : mostafa hosseinpour |  

 

آدمی اگر بخواهد خوشبخت شود بزودی میشود

 

 

ولی او میخواهد خوشبخت تر از دیگران باشد

 

 

و این مشکل سازست زیرا

 

 

او همیشه دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور میکند



توسط : mostafa hosseinpour |  

يکي از روزها ناخداي يک کشتي و سرمهندس آن در اين باره بحث مي  کردند که در کار اداره و هدايت کشتي کدام  يک نقش مهم  تري دارند.

بحث به  شدت بالا گرفت و ناخدا پيشنهاد کرد که يک روز جايشان را با هم عوض کنند. قرار گذاشتند که سرمهندس سکان کشتي را به  دست بگيرد و ناخدا به اتاق مهندس کشتي برود.

هنوز چند ساعتي از جابه  جايي نگذشته بود که ناخدا عرق  ريزان با سر و وضعي کثيف و روغن  مالي بالا آمد و گفت: «مهندس سري به موتورخانه بزن. هرقدر تلاش مي  کنم، کشتي حرکت نمي کند.»

سرمهندس فرياد کشيد: «البته که حرکت نمي کند، کشتي به گل نشسته است.»



توسط : mostafa hosseinpour |  

می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دل های بزرگی که جای من در آن است، آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم.

دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم.

هنوز خدایت همان خداست!

هنوز روحت از جنس من است!

اما من نمی خواهم تو همان باشی!

تو باید در هر زمان بهترین باشی.

نگران شکستن دلت نباش!

می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.

و جنسش عوض نمی شود ...

و می دانی که من شکست ناپذیر هستم ...

و تو مرا داری ...برای همیشه!

چون هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...

چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...

چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،

صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!

درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!

دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...

می خواهم شاد باشی ...

این را من می خواهم ...

تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.

من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)

و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...

نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.

شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟

اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!

فقط کافیست خوب گوش بسپاری!

و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!

 

پروردگارت ...

با عشق !

 



توسط : mostafa hosseinpour |